صغحه اول
آرشیو مقالات
آرشیو ویدئو
سایت روز شمار جنبش کارگری ایران
سایت " روزشمار جنبش کارگری ایران" ؛ با اعتقاد به مبارزات مستقل کارگران و دفاع از مطالبات بیواسطه آنان دربرابر نظام سرمایه داری ایران، تلاش دارد که استقلال عمل این مبارزات را درتمام عرصه ها و بویژه در تنظیم اخبار مبارزات کارگران و زحمتکشان ایران و جنبش های اجتماعی ( زنان - پرستاران - دانشجویان و جوانان - معلمان - بازنشستگان - ملیت های ساکن ایران ) و زندگی کودکان خیابانی کار، با ارائه منابع خبر روز شمارنماید. تلاشم بر این بود که در این سایت آرشیو روزشمار را که طی سال های متوالی انتشار داده ام ، جای دهم . همکاری یکایک فعالان کارگری وتشکل ها و نهادهای کارگری و ارسال به موقع اخبار به سایت " روز شمار جنبش کارگری ایران" ما را در پیشبرداین وظایف توامان کمک می نماید. با احترام امیر جواهری لنگرودی
گفتگوی هفته : در برنامه امروز گفتگوی کارگری همراه باامیر جواهری سخنگوی کانون همبستگی با کارگران ایران بمانند هر جمعه در خدمت شما بودیم و ایشان ضمن اشاره به چند نکته از جمله برگزار نشدن دادگاه حمید نوری بدلیل ابتلا به کوید ۱۹ در هفته گذشته ،در سخن آغازین به پرسش های ما در مورد مهمترین و اخبار در هفته گذشته و همینطور تجمع پراکنده پرستاران در کنار معلمان، توضیح دادند.


مجله کارگری هفته - امیر جواهری در باره اعتراضات کارگری و بحث کارورزی


مجله کارگری: اخبار کارگری و دستمزدها، فراخوان اعتصاب شورای شورای‌هماهنگی‌تشکلهای‌صنفی فرهنگیان


امیر جواهری لنگرودی در نشست وبیناری گذار؛ قدرت نیروی عظیم انسانی و جایگاه جنبش‌ها(۳۱ تیرماه ۱۳۹۷)


تلویزیون دریچه گفتگوی فرامرز رفیعی با امیر جواهری لنگرودی پیرامون : قتل های خاموش وبررسی اعتصاب کارگر زندانی رضا شهابی


گفتگوی امیر جواهری با رفیق مهرنوش اشترانی از خانواده های جانفشانان کشتار دهه شصت و یکی از سخنگویان کمیته برگزاری هفتمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران


گفتگوی امیر جواهری با احسان حقیقی نژاد یکی از سخنگویان گرد هم ائی سراسری


گفتگوی امیر جواهری با محمد رضا شالگونی پیرامون چگونگی سازمانیابی تشکلهای مستقل و سراسری کارگران


مجله کارگری ، اخبار و اعتراضات روزجهانی کارگر و هفته معلم از امیر جواهری


مجله کارگری۲۰ مهر ۹۷:اخبار مبارزات کارگری،نان‌آوران خردسال،اعتصاب کامیونرانان


مجله کارگری:جمعه ۲۵ آبان ۹۷ تحصن معلمان، هفت‌تپه و شکست پروژه سندیکاسازی


جوانب گوناگون تحولات سیاسی پس از برجام و استراتژی سوسیالیستی


گفتگوی امیر جواهری با شاهین شریفیان از اعضای سازمان اتحاد فدائیان کمونیست ایران


مصاحبه امیر جواهری با روبن مارکاریان


گفتگوی امیر جواهری با مجید تمجیدی (دلائل مبارزه علیه تغیر قانون کار)


گفتگوی امیر جواهری با محمود صالحی از فعالین جنبش کارگری


گفتگوی امیر جواهری با احسان حقیقی نژاد یکی از سخنگویان گرد هم ائی سراسری


گفتگوی امیر جواهری با مژده ارسی: از سخنگویان هفتمین گرد هم آیی سراسری


مصاحبه امیر جواهری با الهه امانی درباره طرح کاروزی


گفتگوی امیر جواهری با رفیق هژیر پلاسچی


امیرجواهری لنگرودی : به یاد ازیاد نرفته‌ی ما محمود پاینده لنگرودی! ۱۲ آذر۱۳۱۰- ۲۷ آبان ۱۳۷۷
یادبعضی نفرات، وصله‌ی جانم شده است! یاد بعضی"آدمؤن"ولایت لنگرودکُوهی ازدانش وتبارشناسی نیازندارد تا آدمی بتواند به درون شخص مورد نظر دست یابد! محمود پاینده لنگرودی راباید بسان شاعر پیراسته وترانه سرا، نوعی طنزپرداز، مورخ، فرهنگنامه نویس، خطاط و آشنای دیر پای تمامی لنگرودیان دانست. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به پایان برد.درجوان سالی‌های دهه بیست، درکُوران تحصیل با حزب توده وجوانان حزب درشهرلنگرودآشنا شد و به خیل آنان پیوست. کاردرمغازه‌ی پدروهمراهی با حزب توده و فعالیت درعرصه‌های مختلف اجتماعی وهمراهی با روستائیان در آمد و شد به مغازه پدرش وهمراهی با آنان، ازاوچهره‌ای نام آشنا و سهیم درغم وشادی مردم ومعرف همگان وهمسالانش می‌سازد. با حادثه‌ی تلخ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲چندی به همراه دوستان نزدیک درجنگل های اطراف لنگرودمخفی شدندوبعدتربه تهران آن روزگارگریختند...... امیدم برآنستکه به همت مردم با فرهنگ ، فرهیخته وجوانان دوستدارفرهنگ ، شعرو شاعری شهرلنگرود،همه‌ی آثاراین استاد بزرگ خریداری شده وبه یاد بزرگواری قلمش دردفاع ازموجودیت مردم وفرهنگ عامه نگاشته شده تهیه و به کتابخانه‌ی لنگرود واگذار گردد تا سیه روی شود هرکه دراوغش باشد! یاد انسان بزرگی با ویژگی‌های محمود پاینده لنگرودی همواره درنزدم جاوید وجاویدان باقی خواهد ماند...

امیرجواهری لنگرودی: به بهانه فاجعه دلخراش معدن معدنجوی طبس با عنوان : نگاهی به حوادث تلخ وغمبار معادن ایران
آنگاه که بهار سرود خود را سر می‌دهد، مُردگان زمستان بر می‌خیزند، کفن را دور می‌اندارند و به پیش می‌تارند. (جبران خلیل جبران) چه غمگنانه می‌نماید آنگاه که دادستانی که بحث در باره دلایل و ریشه های مرگ دسته جمعی معدنچیان معدنجو طبس را ممنوع کرده، صدای بازماندگان فاجعه طبس را که از اعماق وجدان جمعی جامعه ما برخاسته، نشنیده است، که فریاد می‌زدند: ما پنج روز عزای عمومی نداشتیم سردخانه نداشتیم آمبولانس نداشتیم ما را با بدن های داغ به خاک سپردند….. . این نظام یک ویروس بیگانه در پیکر جامعه است که با اشغال منابع کشورصرفاً دنبال پیشبرد منافع نامشروع خویش است. دادستانی که بحث درباره‌ی دلایل و ریشه های مرگ دسته جمعی معدنچیان را ممنوع کرده، صدای بازماندگان فاجعه طبس را که از اعماق وجدان جمعی جامعه‌ی ما برخاسته، نشنیده است که به اعلام عزای پنج روزه برای سید حسن نصراله معترض‌اند درحالی‌که برای بیش از ۵۰ کارگر شریف و زحمتکش جان باخته در معدن معدنجوی طبس سه روز عزای عمومی و آن‌هم فقط در یک استان اعلام شد و بحث و اظهار نظر درباره‌ی علت العلل این جنایت را ممنوع اعلام کردند... ننگ یک جامعه نود میلیونی بر شما باید که ننگ تاریخید!

امیرجواهری لنگرودی :تاریخ از شمایان می‌پرسد: آیا ما نیز در این خانه سهمی داریم؟
پیشدرآمد هر پائیز و اکتبر غمبار که از راه می‌رسد، مرا با خود به سال‌های دور می‌برد. با اینکه سه سالی است که مجبور به بستن مرکزفرهنگی اندیشه (پاتوق کتاب اندیشه) شدم ولی دل و جانم با آن محیطی است که بیست و هشت (۲۸) سال برای آبادانی‌اش تلاش کردم، آبش دادم و دان‌اش دادم و آن‌را به نهالی بارور بدل ساختم. بعد از دو سال کرونا، بدون کمترین چشمداشتی با واگذاری کتاب ها به "مرکزآموزشی ایران" به کمترین قیمت ممکن، مجبور به تعطیلی آن شدم. باری در گوتنبرگ سوئد در دو اکتبر یکی به تاریخ ۱۶ اکتبر۱۹۹۴ یعنی۳۰ سال پیش و دیگری پنجشنبه شب ۲۹ اکتبر ۱۹۹۸ یعنی ۲۶ سال پیش، دو حادثه خونین زندگی من و خانواده‌ام را به نوعی با نیستی همراه نمود. طبق اطلاع پلیس امینی سوئد (سپو) در اولی، یعنی آتش‌سوزی مرکز کتاب اندیشه مستقیم و به قصد ترور و کشت سراغ من آمده بودند ولی به کاهدان زدند... چنین است بیان ساده‌ی جنایتی که خود سنگین‌ترین جرایم در قوانین مجاز و جزایی سوئد به شمار می‌رود و از همان روز تا به امروز آن پرونده‌ی جنایت به بایگانی سپرده شده است. آمران وعاملان آن ترور و آتش زنی کُورهرآن کس که بوده، هدف معینی را دنبال می‌کرده و آن خاموشی ما است و پلیس مخفی سوئد بدون کمترین واکنشی در قبال این پرونده، فرصت جنایات دیگرباره را برای جاسوسان رژیم در همین کشور فراهم ساخت.

امیرجواهری لنگرودی : آسیب شناسی دو شعار و نگاهی به برخی شعارها: «یه اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه» «فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون»
پیش درآمد: با احترام به رفیق کارگر بازنشسته «اسماعیل گرامی» زندانی سیاسی که برای نخستین بار شعار: «فقط کف خیابون، به چنگ میاد حقمون» را به کف خیابان کشاند و برایش تا به امروز هزینه‌هایی بس گزاف هم پرداخته و همچان امروز هم در زندان به‌سر می‌برد.... و اما شعار: «یه اختلاس کم بشه / مشکل ما حل میشه»، در وجه کنایی و طنز اجتماعی به درستی انتحاب شده بود. وقتی یک مورد اختلاس محمدرضاخاوری به مبلغ سه هزارمیلیارد تومان یا اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی فاضل خداداد و یا فساد ۹۲ هزار میلیارد تومانی فولاد مبارکه، و یا فساد پتروشیمی مرجان شیخ‌الاسلامی آل‌آقا به میزان ۳۱۸ میلیارد و ۶۳۷ میلیون و ۲۷۵ هزار تومان و... همه و همه در جامعه دهن واکرد، کارکرد این شعاردرصف اعتراضات مورد یافت، ولی امروزباید مضمون آن‌را شکافت و مورد تجدید نظر قرارداد. چراکه فارغ از وجه کنایی پیشین‌اش، به رسمیت شناختن اختلاس و نادیده گرفتن نقش فساد سیستماتیک در ایجاد انواع غارت و دزدی و فسادهای رایج و باندهای مافیایی هدایت کننده ی این روابط در قوای سه گانه حکومتی‌( دولت- مجلس- قوه قضادیه)، نمادی از سلسله فساد حاکم را دردل حیات جامعه به نمایش می گذارد .

امیرجواهری لنگرودی : جنایت دیگری در لنگرود! حکومت جنایت‌کار به تکرار جنایت مشغول است.
هنوز آبان ماه از راه نرسیده و جنایت سال گذشته آتش زدن کمپ ترک اعتیاد لنگرود و کُشته شدن بالای سی و اندی نفر و به قتل رساندن مسئول کمپ در زندان لاهیجان، دراذهان کل مردم منطقه شرق گیلان جای دارد که جنایت دیگری درشهر سرسبز شمالی مان لنگرود بوقوع پیوست. ... اگر این مسائل توسط گروه‌های مستقل مردمی و کارشناسان بی طرف رسیدگی و بررسی نشود و نتیجه‌ی آن به عموم اعلام نگردد و اگر جامعه شناسان و روانشناسان در پی توضیح علل آن بر نیایند و قتل حکومتی محمد میرموسوی را هم مانند جنایات پیشین با سرکوب و تهدید مسکوت بگذارند، متأسفانه باید شاهد تکرار چنین فجایعی در آینده‌ی نزدیک باشیم. خبر این مرگ یا قتل یا جنایت برای من و هر انسان شرافتمندی شوک آور بود. نگاه به تصویر جنازه در اساس برای هر انسان ماۀ اندیشی دردناک بود. جامعه آزادیخواهی لنگرود خواهان این بوده واست بساط این رفتارهای غیرانسانی و ددمنشانه، در بازداشت‌گاه‌ها جمع شود و مسببین اینگونه اعمال ضد انسانی، خود مجازات گردند.

امیرجواهری لنگرودی : ” نیروی انتظامی، توهم بستری میشی! “ (بخش دوم)
مطالبات و خواسته‌ها و شعارهای پرستاران: خواننده‌ی بخش دوم مقاله‌ام شاید این پرسش را در برابرم نهد، چرا از مطالبات و خواسته‌ها و شعارهای پرستاران آغاز سخن گشودم؟ راستش انتخاب این تیتر از دل شعارهای خیابانی پرستاران مرا مجاب نمود که از اینجا آغاز کنم. به باور من در هر جامعه‌ای، سردادن شعارها، نشان واگویای خواست‌های بی پاسخ مانده‌ی کل جامعه است. باز پرداختن به شعارها به شناخت عوامل اصلی و خصلت‌ها و خود ویژگی‌های حرکت پیش روی مردم ما کمک می‌کند. از طریق بازخوانی شعارهاست که می‌توان به روانشناسی اجتماعی گروه‌های مختلفی که هر یک به سهم خویش طرح کننده‌ی شعارها بوده‌اند، به موقعیت و شرایط ذهنی و عینی جامعه، به طور زنده پی برد. از شعار زنان، دانشجویان، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، کارگران همه بخش‌های اجتماعی، مالباختگان، کولبران، سوختبران و جانبداران محیط زیست، اقلیت‌های قومی و غیره... می‌توان پی برد که چه درنهان آنان می‌گذرد و چه مطالباتی دارند و پی گیر چیستند..... البته که این همه‌ی شعارهایی که پرستاران در اعتصابات سراسری خود در جای جای کشور سر داده‌اند نیست، من همه‌ی شعارهای اعتراضی پرستاران را به وسعت تحرکات آنها در جای جای ایران را در مشتم ندارم. ولی دریافتم ازاین شعارها رودررویی با هرنوع تشکل سازی های خلق الساعه و بی هویت است که دمُ حاشیه سازی قیم مابانه را در اساس قیچی می کند . بدین معنی که محافل جعلی نیازمند نوعی تکثر گرایی کاذب نیابند و پرستاران روی قدرت خلاقه خویش و رد پیوند با دیگر جنبش های مطالباتی نضج یابد- که در گفتار پایانی به این مهم باز بر می گردم- انجام دقیق این کار و به پیش بردن آن به همت جمعی نیازمند است. این مجموعه تنها آن مجموع شعارهایی‌ست که من موفق به جمع آوری آنها شدم.

امیر جواهری لنگرودی: خبرشوک آور تخریب بیمارستان رازی قائم شهر (استان مازندران)
تو گویی مردم در جامعه ما زندگی نمی‌کنند بلکه فقط برای زنده ماندن تلاش می‌کنند. مراد من از مردم، نه از ما بهتران یک سر دو گوش، بلکه مردمی‌ست که از صبح تا شام برای به دست آوری یک لقمه نان، دو شغله و سه شلغه‌اند و به هر سویی می‌دوند، با اینهمه با شکم گرسنه سر بر بالین می‌نهند. نه یک تن بلکه هزاران هزار، میلیون‌ها تن افزون بر میلیون‌ها در جای جای ایران ویران!.... امروز ایران زیرسایه سیاه رژیمی نفس می‌کشد که عامل خارجی بیش ازهر موقع دست بالا را در چرخش حیات سیاسی و اجتماعی (تحریم‌های گسترده امپریالیستی) و تهدیدات نظامی و تجاوزکارانه تا عمق دستگاه امنیتی نظام (توسط اسرائیل صهیونیستی) بیش ازهرموقعی به جامعه ما سنگینی می‌کند. فضای سرکوب امنیتی و تحمیل شرایط جنگی، گذران زندگی مردم را ناممکن کرده است. مردمی که نمی‌توانند از فضای کربلایی اربعین چه در بعد مذهبی و چه در سیاست بیرون بیایند و نفرین وعزاداری را جانشین عمل سیاسی مسئولانه‌شان کرده‌اند و شبکه‌های مافیایی همچنان سکاندار گردش کار برگزیده رهبرند... به دشواری خواهند توانست گناه ترسویی و نزدیک بینی خود را به گردن دیگران بیندازند... این تجربه‌ چهل و پنج ساله سیاسی برای هر کشوری در جهان کافی می‌بود که بیماری سیاسی خود را از زیر قید اختاپوسی به نام نظام ضد انسانی جمهوری اسلامی رها سازد و درمان کند. آیا این زمان کافی نیست؟

امیر جواهری لنگرودی : پرستاران، مدافعان سلامت جامعه را دریابیم ! (بخش اول)
مقدمه : پرستاران یار و یاور بیماران همه‌ی آحاد جامعه، امروز به حمایت همه‌ی جنبش مطالباتی نیاز دارند! حرفه‌ی پرستاری در ایران جزء مشاغل سخت و زیان‌آور شمرده می‌شود. علیرغم دوران طولانی مبارزات پرستاران و کادر درمانی، آنچه به بی سرانجامی موقعیت این بخش جنبش کارگری می‌انجامد، نداشتن تشکلی مستقل است تا بتواند وجوه مطالباتی و خواسته‌های پرستاران و کادر درمانی را پیگیری نماید.....در مرداد امسال (۱۴۰۳) نیز با موج وسیعی از اعتراضات، تجمعات و سازماندهی نوعی اعتصاب پرستاران در چندین نقطه کشور روبرو هستیم که به همه جنبه‌های آن خواهیم پرداخت......همانگونه که یادآور گشتم: پرستاران فاقد تشکل مستقل خود بوده‌اند و دو نهاد (نظام پزشکی و خانه پرستاری) هیچگاه تعیین کننده‌ی جایگاه مستقل پرستاران در دل اعتراضات‌شان نبودند. چهره‌هائی‌که در "نظام پرستاری" برای دستیابی موقعیت خود در شورای عالی نظام پرستاری با هم در رقابت بوده‌اند، سمت و جهت پرستاران را بر بستر منافع خود سنگر به سنگر پیش می‌بردند. اصلاح طلبان کم خون در دل "خانه پرستاری" نیز در پایه‌ی عمومی تحرکات خویش همواره با سیاست قطره چکانی، توجه به خواسته‌ها و مطالبات پرستاران و کادر درمانی را موکول به محال می‌کردند. امروز نیز پرستاران فاقد تشکل مستقل ویژه خودند. نهاد تازه تأسیس موسوم به «شورای هماهنگی پرستاران ایران» نیز در بین توده پرستاران جایی نداشته، در اساس پرستاران تجمعی در محیط کار خود ایجاد نکرده‌اند تا شورای هماهنگی آنان به سامان برسد. این که فرهنگیان کشور از سامانه‌ی (شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران) برخوردارند، دقیقاً به خاطر وجود واقعی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در سراسر کشور است که حیات زنده‌ای در کارنامه‌ی معلمان ایران داشته و دارد، چنین مکانیزمی در حیات پرستاران خود را به نمایش نگذاشته است. ایجاد تشکل‌های بی پایه از بالا ، با نام‌هایی عاریتی و بی‌محتوی البته درچنین بزنگاهی ازهمان جنس فرصت‌طلبی‌هایی است که اتحادیه‌های بدون کارگری برای کارگران می‌تراشند و کنفدراسیون‌های بدون فدراسیون در خارج علم می‌کند تا کاسبی خود را رونق بخشد. اگر نه این نوع رویکردهایکاذب، نفعی برای اعتراضات پرستاران ندارند . چرا که آن‌ها الزاما باید تشکل مستقل خود را بسازند و با پیوستن شبکه‌های اجتماعی خود به هم در امر سازماندهی خویش بکوشند که در چنین مسیری هم کما بیش قرار دارند و این قبیل "شورا" سازی مجازی از بیرون جنبش جز ضرر و زیان به جنبش واقعی و بدنه‌ی مبارز درمیدان فراخ ستیز مطالباتی، کارکردی ندارد! ازمنظر من آنچه تعیین کننده است: همچنان الزام به سازماندهی مستقل پرستاران و کادر درمانی، برپایه سازماندهی ایجاد تشکل مستقل و سراسری نمودن آن برمبنای پایه ای ترین مطالبات و خواسته های عمومی و مشترک پرستاران در تمامیت جغرافیای ایران برای پیشبرد جدال واقعی طبقاتی برعلیه هر سطح چانه زنی و بزخری موجود و فرصت سوزی ، برپایه چانه زنی نظام پرستاری و یا نمایندگان شورای عالی این سازمان درکنارنهاد های امنیتی به اضافه ادعاهای وزارت بهداشت یا مجلس شورای اسلامی و سازمان برنامه و بودجه همه وهمه وعده های توخالی ایست . یگانه راه سازماندهی از پائین و تقویت همگرایی ها و راهجویی آن در جنبش کف خیابان است.

امیرجواهری لنگرودی :به فاشیزم مذهبی در رودررویی به مهاجران افغان پایان دهیم! (بخش دوم)
یکی از کاربران شبکه‌های اجتماعی که با اخراج افغانی‌ها از کشور موافق است و برای آن تبلیغ می‌کند نوشته: «به دستور فرماندار ری دستور بیرون کردن اتباع غیرمجاز و افغان‌ها رو از شهرستان اعلام کرد شاید فرمانداران دیگر شهرستانهای کشور نیز ازخواب غفلت بیدار شوند». علاوه بر این فرماندار منصوب دولت آیتالله قتلعام ابراهیم رئیسی ، شهردار ری نیز در یک گفتگوی رودررو بد تر از این فرمان می‌راند. ... این پناهندگان افغانی نیستند که منابع کشور را مصرف می‌کنند. این حکومت جمهوری اسلامی‌ست که با داشتن آیت الله های ریز و درشت شکر خوار- ماهی خوار- چایی خوار - برنج خوار- زمین خوار- جنگل خوار- و همه چیز خوار و ژن های برترشان در هیکل آقازاده ها، کشور را غارت کرده و دزدان حاکم باید از ایران اخراج شوند و سرنگون گردند و نه هم‌زبان‌های زحمتکش افغانستانی که میهمان مایند. باری باید به فاشیزم حاکم در کشور و رودررویی آنان با مهاجران افغان با نابودی این نظام ضد بشری پایان داد . جمعه ۱۹ مرداد ۱۴۰۳ برابر با ۰۹ اگوست ۲۰۲۴ با مهاجران افغان قدری مهربان باشیم! (بخش اول) https://www.andishe.nu/karegari/maghalat/2024/08/01/Aghan%20_AmiR_1_Aug_2024.pdf

امیرجواهری لنگرودی : با مهاجران افغان قدری مهربان باشیم! (بخش اول)
با ترور اسماعیل هنیه - رئیس دفتر و رهبر حماس در تهران - و اعلان سه روز عزای عمومی در ایران، چشم‌انداز سیاه ناامیدی بر پرتگاه رویارویی‌ها در آسمان همیشه ابری ایران و زندان‌های کشور سایه افکنده است. دو بخش این رویارویی خامنه‌ای و سپاه پاسدارانند: «خونخواهی مهمان عزیزمان را وظیفه خود می‌دانیم» (خامنه ای) و تهدید کردند: «این جنایت با پاسخ سخت و دردناک جبهه مقاومت به ویژه ایران اسلامی مواجه خواهد بود.» (اطلاعیه دوم سپاه پاسداران) اکنون هیچ نمی‌دانیم فردای ما چه خواهد شد؟ ملت ما چهل و پنج سال است زیر آوارِ جنون و جنایت نظام اسلامی دست و پا می‌زند. بیاییم به مردمی که سالهاست تحت اشغال مجاهدان مسلمان افغان - داعش‌ و طالبان‌ - ریز بمباران بوده‌اند، قدری مهربان باشیم.... قطبی شدن فضا در سمت این رویارویی از سوی فاشیسم مذهبی حاکم، امر همبستگی بین ملیت‌ها را پاسخگو نیست و از سوی دیگر وفاق عمومی جامعه را دستخوش فعل و انفعالات پیش بینی نشده می‌کند. این همه مایه‌ی تقویت گرایشات راست فاشیستی در اپوزیسیون است که راهکار اصلی‌شان برای رسیدن به قدرت به عنوان نیروی نیابتی، تجاوز نظامی آمریکا و اسراییل به ایران و نابود کردن کشور ماست. همبستگی بین المللی را پاس بداریم و نیک بدانیم که وفاق ملی از مسیر دشمنی با دشمنان خیالی حاصل نمیشود... ادامه دارد...

امیرجواهری لنگرودی: جان کارگر زندانی شریفه محمدی، در زندان لاکان رشت و پخشان عزیزی درخطرجدّی است، برای نجاتشان دست به اقدام زنیم !
از قول منابع حقوق بشری خبر داده‌اند امروز در کارنامه‌ی سیاه و خون‌بار نظام اسلامی حکم اعدام دیگری افزوده شده: «پخشان عزیزی» مددکار اجتماعی و زندانی سیاسی، توسط دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به اتهام بی اساس "بغی" به اعدام محکوم شده است.... صدورحکم اعدام با اتهام "بغی" برای این زندانیان و بیش از چهل زندانی سیاسی دیگر و همچنین بازداشت تعداد کثیری از فعالین اجتماعی کردستان، بلوچستان، عشایر فارس و اعمال خشونت قرون وسطایی بر آن‌ها نشان از تداوم سیاست سرکوب وسیع و سراسری علیه فعالین سیاسی است. ابطال حکم اعدام شریفه محمدی، خواست آزادی او و بازگشت این فعال کارگری زن به خانه و همچنین باطل نمودن حکم بَغْی برای پخشان عزیزی و دیگر زندانیان سیاسی که حکم بَغْی برآنان نشانده شده است،خواست آزادی بی قید و شرط همه آنان و دیگر زندانیان سیاسی در این شرایط مبارزه خواست مقدم ما است!

امیر جواهری لنگرودی :به صف شویم و اجرای حکم اعدام شریفه محمدی را ناممکن کنیم.
انسان‌های شریف وآزادی‌خواه سراسر ایران و جهان؛ در برابر کلیت نظام ضد کارگری جمهوری اسلامی، برای لغو حکم اعدام کارگر شریف زندانی، «شریفه محمدی» در زندان لاکان - رشت، یک صدا وهماهنگ، در سراسر جهان به صف شویم و فریاد برآوریم: ما خواهان لغوحکم اعدام کارگر زن آگاه و شریف زندانی، خانم شریفه محمدی و آزادی او وهمه‌ی زندانیان سیاسی ایران هستیم! فریاد برآوریم: ای شمایان که در رأس هرم و در بارگاه "بیدادگاه بلخ" نشسته تا به امروز، جز کفر ابلیس، تخم لق دیگری بر زمین نگذاشتید و نکاشتید! ای شمایان که برای طناب دارتان به دنبال گردن انسان‌های گردن فراز و مدافع آزادی، می‌گردید؛ ای شمایان که به بهانه‌ی واهی اقدام (شورش) مسلحانه علیه نظام‌تان حکم «بغی» را به ناراستی به عضو پیشین کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری با جعل وابستگی آن تشکل رسمی و قانونی که سال ۱۳۹۰ قانوناً در وزارت کار به ثبت رسیده، به حزب اپوزیسیون کومه‌له که در خارج کشورفعالیت دارد ومطلقاً هیچ ارتباطی با هم ندارند، متهم کرده؛ و فردی را به به این بهانه به اعدام محکوم کرده‌اید که تا به امروز حتی برای یگانه پسرش (آیدین) اسباب بازی اسلحه نخریده و برپایه‌ی شهادت خانواده و همه‌ی آن‌ها که شریفه محمدی را می‌شناسند، نه درکردستان بوده ونه اسلحه‌ای به‌دست داشته است!.... ما برای لغو قطعی حکم اعدام شریفه محمدی و آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی سراسر ایران، صف درصف، بازو در بازوی هم، به میدان عمل وارد شده و تا پایان نتیجه کار، از پای نخواهیم نشست!

امیرجواهری لنگرودی :درحاشیه‌ی توهم نام گذاری سالانه‌ی خامنه‌ای " رهبر خود پنداشته‌ی مسلمین جهان " ؛ از برون بر ظاهرش نقش نگار از درون اندیشه‌هایش زارِ زار
چه نیک گفته‌اند: سالی که نکوست از بهارش پیداست! از ۱۳۸۷ تا به امروز، خامنه‌ای هر بهار را بدین ترتیب نامگذاری کرده‌است: سال ۱۳۸۷ را «نوآوری و شکوفایی»، سال ۱۳۸۸ را «حرکت مردم و مسئولین به سوی اصلاح الگوی مصرف»، سال ۱۳۸۹ را «همت مضاعف و کار مضاعف»، سال ۱۳۹۰ را «جهاد اقتصادی»، سال ۱۳۹۱ را «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی»، سال ۱۳۹۲ را «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی»، سال ۱۳۹۳ را «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی»، سال ۱۳۹۴ را «دولت و ملت همدلی و همزبانی»، سال ۱۳۹۵ را «اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل»، سال ۱۳۹۶ را «اقتصاد مقاومتی تولید - اشتغال»، سال ۱۳۹۷ را «حمایت از کالای ایرانی»، سال ۱۳۹۸ را «رونق تولید»، سال ۱۳۹۹ را «جهش تولید»، سال ۱۴۰۰ را «تولید پشتیبانی‌ها، مانع زدایی‌ها»، سال ۱۴۰۱ را «تولید، دانش بنیان، اشتغال آفرین» سال ۱۴۰۲ را «مهار تورم، رشد تولید» و سال ۱۴۰۳ را «جهش تولید با مشارکت مردم» نام نهاده است..... شکل‌گیری حاکمیت مردم به وسیله‌ی خود مردم، حیاتی‌ترین پیش شرط رهایی طبقه‌ی ماست وهرچیزی که برای مردم و بدون مردم باشد، خود در اساس پوششی برای تسلط برمردم تلقی می‌گردد. نباید قیم مردم و توده‌ی مطالبه‌گری بود که امروز در ارتش گرسنگان دهان گشوده‌اند و فریاد بر می‌دارند و آواز سرمی‌دهند که ما تنها و تنها به تغییر وضعیت موجود و برای دستیابی به آزادی، برابری، دمکراسی به امر سازماندهی و سازمانگری مبارزه‌ی طبقاتی و بسیج هر چه وسیع‌تر کنشگران اجتماعی نیازمندیم. حال اگر همه و همه‌ی این کنش عظیم مبارزه‌ی طبقاتی و جنبش آزادیخواهی را در کنار هم جای دهیم، نام نهادن سال ۱۴۰۳ «جهش تولید ومشارکت مردم»، تکرار آن نام گذاری‌ها ،شوخی بی پایه‌ای بیش نیست. تنها ازهمین روست که شخص خامنه‌ای،چشم وگوشش را دربرابرفریاد میلیون‌ها مردم ایران که می‌گویند: «خامنه‌ای به پایانت سلام کن» می‌بندد و در برابر شعار: «خامنه‌ای حیا کن/ مملکتو رها کن» آگاهانه خود را به کری می‌زند. مبارزه مردم جامعه ما تعطیل بردار نبوده و نیست، امروز بسیج مردم بدینگونه، آن‌هم از بالا که درفرمانی بسته بندی شده، جای گیرد، دوره‌اش سپری شده و مردم برای فرامین دینداران دینی، پشیزی ارزش قائل نیستند.

امیرجواهری لنگرودی : در حاشیه‌ی بحث‌های تعیین حد اقل دستمزد سال ۱۴۰۳ مأمورند و معذور؛ چه بی شرم‌اند اینان!
ازنشست روز شنبه ۲۵ اسفند شورایعالی کار پیرامون تعیین دستمزد، جز وقاحت و نفرت پراکنی وزیرکار، و شوآپ مشترک «علیرضا غفاری» و «حمید شهرابی» و " جدال تی. وی " «علی علیزاده» که تماماً پا در رکابند تا چیزی به طبقه کارگر و مزد و حقوق بگیران کشور نرسد و آنان همچنان در وعده وعید دولت و کارفرمایان تا روز مبادا پا در هوا بمانند! ... اما باید نوشت: " بی رحمی " صفت مشخصه‌ی قوانینی است که به دلیل بزدلی قانون‌گذاران به جلو رانده می شود. چرا که این بزدلی زمانی می‌تواند کارکرد داشته باشد که واضعان آن بی رحم هم باشد. روشن است که منافع خصوصی همیشه بزدلانه عمل می‌کنند. چه فرقی می کند که در درون مجلس خود برگزیده وضع گردد یا در شورایعالی کار خود خوانده، یا در نزد شورای مصلحت نظام یا درنشست‌های دربسته اطاق بازرگانی با کارفرمایان یا دولت کارگزار و... باید گفت: آنچه در حق طبقه کارگر جامعه ما، بدون نمایندگان برگزیده‌ی آنان وضع می‌گردد، بسان بی رحمی آشکاری است که به دلیل بزدلی کارگزاران و حاکمان در برابر منافع طبقه وضع می‌گردد. چه نیک گفته‌اند: «در مقام قانون گذار همان قدر می‌تواند قانون وضع کند که آدم لالی با شیپوری دراز حرف بزند»! فاعل تاریخ، این معما را بی جواب نخواهد گذاشت!

امیر جواهری لنگرودی: در حاشیه‌ی نشست‌های بی نیتجه‌ی شورایعالی کار، برای تعیین دستمزد سال ۱۴۰۳ سفره‌ی کارگران ایران در آغاز سال نو، همچنان خالی است!
افطاری آقایان روبراه است و سفره‌ی زحمتکشان در سطل های زباله ها یخالی! درحالی‌که کمتراز ۵ روز تا آغاز سال ۱۴۰۳ باقی مانده است، قلب لایه‌های گوناگون اردوی میلیونی کارگران در انتظار تعیین نرخ دستمزد برای سال پیش‌رو، همچنان پرتپش می‌زند. از یک سو هنوز حقوق‌های عقب افتاده کارگران با وجود دشواری شرایط زندگی، پرداخت نشده و پاسگخویی به مشکلات آن ها نیست و ازدیگرسو کمبودها، زندان بودن یگانه نان آور خانواده و کسری دستمزدها و بالا بردن هزینه‌ی درمان، دوران طاقت فرسای قول و قرارهای مسئولان دولتی در کنار بیکاری میلیونی، فلاکت نظام تولید و بحران اقتصادی حاکم بر جامعه، همه وهمه در برابر تورم افسار گسیخته در سالی که به قول خامنه‌ای رهبرِ دغلبازِ جهانِ اسلام قرار بود "مهار تورم و رشد تولید" باشد، باعث شده تا این نگرانی هر روز بیشتر از روز گذشته دهن باز کند. چرا؟

امیرجواهری لنگرودی: چهل و پنجمین سال انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ؛ جامعه‌ را به سمتی کشاندند که «مردم ایران، مرگ را نفس می‌کشند»!
توضیح ضرور: بخشی از نسل ما، راه افتادن ترم " پنجاه وهفتیها " را، اصطلاح اختراع شده توسط جنابان سلطنت طلب و این و آن ابر رسانه در جهت قلب تاریخ می‌شناسند که برآنند گویا مملکت گل و بلبل بوده و یک دسته کمونیست ازخدا بی خبر کافر و روسی و مجاهد جانبدارعلی شریعتی و طرفداران خمینی متحد شدند تا شاه را سرنگون کنند یا کردند و آنها را به‌عنوان عامل اصلی بدبختی کنونی و روی کار آوردن جمهوری اسلامی با هزار و یک ترفند - و حتی به زبان فحاشی - به خواننده وبیننده‌شان بقبولاند. از جُوک گرفته تا کلیپ‌های مستهجن وحتی زبان شعر و نوشتارهای به‌غایت سخیف و بی پایه از انقلاب ۵۷ به مثابه "رخدادی شوم"،"بهمن بیدادگر"،"بهمن خونین سرشت"،"فتنه۵۷" و مصادیقی ازاین نوع یاد می‌کنند. ... من و ما از اینکه خود را پنجاه و هفتی بنامیم، از شنیدن آن هیچ هراسی به خود راه نمی‌دهیم و شرمنده نبوده و نیستم بلکه می‌ایستم و از آنچه در جامعه حادث شد از زبان بازندگانش سخن می‌گوئیم. آن‌چه انقلاب امروز را لازم می‌کند، بیش و کم همان مطالبات و خواست‌های محقق نشده‌ی مردم در پیش از بهمن ۱۳۵۷ است. اگر امروز نابودی حکومت اسلامی لازم می‌نماید، نابودی رژیم شاه نیز ناگزیر بود. در ادامه سعی دارم به ریشه‌ها و اندک دلایلی از سقوط شاه و انقلاب ۱۳۵۷ همراه با شمایی از آن‌چه پس از انقلاب بر مردم گذشت، بپردازیم که نسل‌های آتی بدانند چرا انقلاب هم لازم بود و هم اکنون نیز ممکن و ضرور و لازم!. چرا که فرونشاندن و واژگونی این دیو پلیدی که در برابر کلیت جامعه‌ی ما ۴۵ سال خانه نموده و به مثابه "زمستانی" سخت جان، از دیوار خانه‌های‌مان به درونش راه یافته است، همچنان تنوره می‌کشد نشان داد راه یکی‌ست و مثل و مانند ندارد. باید به فریاد بر زبان راند: «انقلاب مُرد، زنده باد انقلاب»! با این تذکار ضرور، نوشته‌ی بلندم را دنبال می‌کنم.

گفتگوی فرنگیس کاشانی با : «امیر جواهری لنگرودی» درباره‌ی آتش‌سوزی کمپ ترک اعتیاد لنگرود
یادداشت فرنگیس کاشانی : ساعت ۵ و ۴۵ دقیقه صبح ۱۲ آبان ۱۴۰۲ کمپ ترک اعتیادی به نام "گام اول رهایی" واقع در ابتدای جاده کومله شهرستان لنگرود در آتش سوخت و ۳۶ نفر کشته و ۱۵ تن مصدوم شدند. (۱) من به عنوان یک خبرنگار از مقطع آتش سوزی تا کنون این ماجرا را دنبال کردم. ده‌ها مقاله، گزارش و نوشته را پی گرفته و عکس‌ها و ویدئوهای منتشر شده را بارها بازبینی کردم. یادداشت‌های امیرجواهری لنگرودی فعال سیاسی که در خارج ازکشور نشسته و حد اشراف و سلامت برخورد او با این موضوع، برآنم داشت که با ایشان گفتگو کنم. از طریق ایمیل‌شان ایجاد ارتباط کردم و با اشتیاق پذیرا شدند. پرسش‌های زیر به شکل کتبی بین ما رد و بدل گردید که آن‌را به اطلاع شما می‌رسانم. نکته‌ی برجسته‌ی این اعتراض باید به ایجاد «کمیته‌ی مستقل پیگیری خانواده‌های دادخواه آتش افروزی کمپ زرد آب محله- لنگرود» بیانجامد. ایجاد چنین کمیته‌ی پیگیری مستقلی، که رایزنی هیچ نهاد دولتی و شبکه‌های از مابهتران را در خود جای ندهد، به مثابه یک تشکل مردم نهاد مستقل، می‌تواند امر دادخواهی در درون جامعه را آنچنان پُر وسعت و جان سخت سازد که در فردای ایران، هیچکس نتواند به سادگی جنایت بیافریند و چنین آسان از زیر مجازات بگریزد و فرار کند.

کارگروه مشترک کارگری : شاخص آماری گروههای مختلف بازنشستگان ، موتور جنبش اعتراضی در آبان ماه ۱۴۰۲
حرکت اعتراضی بازنشستگان که در برگیرنده گروههای مختلف بازنشستگان، شامل تامین اجتماعی، فولادی، مخابرات، فرهنگی،کشوری و صنعت نفت با حداقل ۳۶ مورد اعتراض گزارش شده در ماه آبان در حداقل ۲۳ شهر و کلانشهر در سراسر کشور بی تردید موتور جنبش مطالباتی در آبان ماه بوده اند. اعتراضات آبان ماه بازنشستگان در برگیرنده شهر ها و استان های زیر است : آذربایجان شرقی (شهرتبریز)- آذربایجان غربی(شهر ارومیه)- اردبیل(شهر اردبیل)- أصفهان (شهراصفهان)- زنجان(شهر زنجان)- سیستان و بلوچستان(شهرزاهدان)- فارس(شهرشیراز)- کردستان(شهرهای بیجار ومریوان)- کرمانشاه(شهرکرمانشاه)- گیلان(شهررشت)- لرستان(شهرهای بروجرد و خرم آباد)- مازندران (شهرساری)- هرمزگان(شهربندرعباس)- واستان تهران مقابل ساختمان مرکزی شرکت مخابرات ایران در خیابان سردار جنگل تهران علیرغم تلاش های مذبوحانه نیروهای سرکوب دستگاه رهبری و دولت برای ممانعت از تجمع، اجتماع اعتارضی نمودند

کارگروه مشترک کارگری : گروههای مختلف بازنشستگان ، موتور جنبش اعتراضی در آبان ماه ۱۴۰۲
جدول روزشماربازنشستگان که در برگیرنده گروههای مختلف بازنشستگان، شامل تامین اجتماعی، فولادی، مخابرات، فرهنگی،کشوری و صنعت نفت با حداقل ۳۶ مورد اعتراض گزارش شده در ماه آبان در حداقل ۲۳ شهر و کلانشهر در سراسر کشور بی تردید موتور جنبش مطالباتی در آبان ماه بوده اند. اعتراضات آبان ماه بازنشستگان در فشرده ترین جمع بندی ویژه گیهای زیر را رد برمی گیرد. بازنشسته‌ی امروزی کارمند، معلم، استاد دانشگاه، پرستارو مددکار بیمارستانی، کارگر فولادی- معدنی و بازنشستگان سخت و زیان آور آتش نشانی و فعالین دیروزی‌اند،که رنج بیست و پنج ، سی سال یا کمتر و بیشتر کار را در حرفه‌های مختلف بر جسم و جان خود دارند، اسمش روی خودش است باید بعد عمری کار کردن، آسوده بنشیند و استراحت نمایند و در آسودگی خاطر همراهی با همسر، فرزندان و نوادگان خویش در کمال آرامش باقی عمر را به شادمانی سر کنند. الان نمودار این حرکت بزرگ آبان ماه را نیز انتشار خواهیم داد

کارگروه مشترک کارگری:نگاهی به فهرست اعتراضات گروههای محتلف اجتماعی ایران اول تا سی ام آبان ماه ۱۴۰۲
آنچه در این فهرست جا گرفته ،برآمده از روز شمار کارگری آبان ماه ۱۴۰۲ است که در پایان ماه فراهم آمده است . ما تلاش مان براین بود که با انتشار روزشمار کارگری یکماهه آبان ۱۴۰۲، ترخیصی از عمده ترین وجوه تحرکات اعتراضی اعم از تجمع و اعتصاب و نامه و هر شکل بازتاباندن تحرکات کارگران و مزد و حقوق بگیران را جداگانه فهرست نماییم و خود آنها را در محور های ده گانه ای که در زیر برشمردیم، جا بدهیم . ازمجموعه ۷۱۰خبر روزشمارکارگری دو فهرست یکم :خبرهای مربوط به حوزه سرکوب و بازداشت فعالین جنبشهای گوناگون اجتماعی اعم از زنان - معلمان- نویسندگان- روزنامه نگاران و خبرنگاران- سینماگران و کارگردانان -تدوینگرسینما- خواننده - دانشجو- زندانی سیاسی- بهائیان- وکلا- بازنشسته- کارگر بخش های مختلف و غیره... در ۱۵۶ محور فهرست نماییم. دوم فهرست اعتراضات،تجمعات واعتصابات روزانه وسریالی اول تا سی ام آبان ماه۱۴۰۲ اعم از؛ فرهنگیان- کارگران شاعل نفت- گاز- پیتروشیمی- پرستاران و کادر درمان - پزشکان درمانگر- کارگران شهرداری- کارگران فولاد- کارگران معادن- بازنشستگان گروههای محتلف- کارگران کشاورزی- دانشجویان - معلولان - خانواده های دادخواهان- زندانیان سیاسی- کارکنان راه آهن- ماباختگان - کارگران اخراجی- تجمعات اعتراضی جمعه سیسیتان و بلوچستان- اعتراضات شبانه محلات- اعتراضات جوانان - دانش آموزان و خانواده ها- تجمعات محلات- تجمعات اعتراضی مراسم های خاکسپاری- تاکسی رانان - مینی بوس داران - و غیره در ۳۰۷ مورد ثبت کرده ایم. در تدقیق این محورها نهایت تلاش صورت گرفته که از تکرار ها پرهیزگردد،گاها ممکنه است خطایی صورت گرفته باشد ولی مجموعه آن در انطباق خبری خود روزشمار کارگری در لینک زیر به عینه ازجانب علاقمندان و فعالان عرصه کارگری قابل پیگیری است . لینک روز شمار کارگری سی روز آبان ۱۴۰۲ https://www.andishe.nu/karegari/maghalat/2023/12/10/Roozshomarkargari_Aban_1402_8.pdf


آنچه دراین دفترجا گرفته برآمده ازجمع آوری اخبار کارگری و مجموعه فعل و انفعالات مربوط به جنبش مطالباتی ایران است که در برآمد روزانه خبرها گرد آوری شده و در روزشمارکارگری آبان ماه ۱۴۰۲ طی سی روز ثبت شده است . این مجموعه ۳۴۴ صفحه‌ای، حاوی خبرهای روزانه از جای جای کشور است که صد البته همه‌ی اخبار و فراز و فرودهای جنبش اعتراضی و مطالباتی درون کشور نیست، بلکه تنها آن مجموعه‌ای است که توانستم جمع نمایم و در روز شمار کارگری این ماه جا دهم. این مجموعه ۷۱۰ عنوان خبری را با بعضی تصاویر مربوطه پوشش می‌دهد. اخبارثبت شده‌ی یک ماهه‌ی آبان در برگیرنده‌ی تحرکات خیابانی و اعتصابات و تجمعات متعدد دربخش صنعتی شامل صنایع نفت و گاز، پتروشیمی، فولاد، معدن و همچنین دو بخش خدماتی شامل حمل‌و‌نقل و پرستاران و معلمان و معلولان وسطوح گوناگون بازنشستگان تأمین اجتماعی- فرهنگیان و بازنشستگان کشوری و لشکری و کارگران کشاورزی وهمچنین موج دستگیری ها و تنگ شدن عرصه آزادی ها در جامعه ایران است .


*- افزایش چشمگیر اعتصابات کارگری: در طی حدود یک هفته اخیر، علاوه بر اعتصاب بزرگ و یکپارچه کارگران ذوب آهن اصفهان، کارگران تا امروز دوم آذر ماه، در بیش از ۱۲ کارخانه و مرکز صنعتی و تولیدی دیگر نیز دست به اعتصاب زده اند: ۱ – اعتصاب کارگران ذوب آهن اصفهان ۲ - اعتصاب کارگران مجتمع آلومینیوم جنوب ۳ - اعتصاب کارگران بهمن دیزل قزوین ۴ - اعتصاب کارگران پتروشیمی مسجد سلیمان ۵ - اعتصاب کارگران بهمن موتور ۶¬- اعتصاب کارگران آب معدنی داماش ۷ - اعتصاب کارگران پارس آمپول ساوه ۸ - اعتصاب کارگران پالایشگاه یازدهم (فاز۱۳ ) مجتمع گاز پارس جنوبی ۹ - اعتصاب کارگران شرکت برونز، زیر مجموعه ایران خودرو ۱۰ - اعتصاب کارگران داروگر تهران ۱۱ – اعتصاب کارگران شرکت کروز ۱۲ – اعتصاب کارگران سیتی سنتر اصفهان ۱۳ - اعتصاب کارگران و کارکنان آتش نشانی مشهد ۱۴ - اعتصاب و اعتراض رانندگان و کارگران باربری های نسیم شهر ۱۵ - اعتصاب کارگران شرکت تولیدی صنعتی مرتب ۱۶ – اعتصاب کارگران ایران تایر زنده باد اعتصابات اقتصادی و سیاسی کارگری چهار شنبه دوم آذر ۱۴۰۱


برای مبارزه خیابان‌ها باید در اختیار و اشغال مردم مطالبه‌گر باشد. مکان مبارزه و انتشار آگاهی خیابان است و این را هم نیروهای متشکل و صنفی و هم توده‌های جان به لب رسیده آزموده و آموخته‌اند. حاکمیت هم با انواع شگردهای بی‌شرمانه سعی در کنترل حضور و اعتراضات خیابانی مردم داد. از بازنگری در قوانین استفاده از سلاح گرفته تا بازداشت‌ها گسترده به بهانه‌ی تجمعات غیر قانونی از معترضین در خیابان‌ها. آینده را هم همین وزن‌کشی خیابانی مردم و حکومت سرکوبگر در کف خیابان ها مشخص خواهد کرد. وقتی خیابان در اختیارواشغال مردم مطالبه‌گرباشد،جایی برای حکومت باقی نخواهد ماند.دراین نبرد نا برابر: یا ما سرخصم را بگوبیم به سنگ / یا او سر ما به دار سازد آونگ !


مجله روز شمار کارگری شماره دو / در برگیرنده روز شماره دو هفته از چهارشنبه۳۱فروردین تا پنجشنبه۱۵اردیبهشت۱۴۰۱برابرپنجشنبه۵ مه ۲۰۲۲ شما می توانید از این آرشیو برای بهره گیری از فرایند مبارزات زنان - معلمان - دانشجویان - کارگران واحد های گوناگون با خبر گردید و لینک این سایت را در اختیار دیگر علاقه مندان به جنبش کارگری ایران و دیگر دوستان خود انتقال دهید ... با احترام / امیرجواهری لنگرودی


اینان هراس شان زیگانگی ماست، باید یکی شویم! باید برای کارکرد عملی آن دست به اقدام زد و با تقویت همگرایی‌های گسترده دست به کار شد. مبارزات جاری در پیگرد تحرکات میدانی و خیابانی، زمینۀ مناسبی برای تحقق سازمانیابی لازم و ضروری است. واقعیت این است که توده عظیم مزد و حقوق بیگران در شرایط کنونی با مشکل پراکندگی مواجه اند و این مسئله خود هشداری است که علی‌رغم ادامه کاری و ازخودگذشتگی و مبارزه مستمر و روزانه و علی‌رغم اعلام همبستگی و همدلی آشکار و واقعی میان فعالان جنبش‌های اجتماعی، بدون یک همکاری جدی و سازمان‌یافته و سراسری در میان تمامی کارگران و زحمت‌کشان، قادر به مقابله با سیاست‌های ضدکارگری حاکمیت سرمایه داری و تغییر شرایط موجود نخواهیم بود. باید تنها با برجسته کردن توقف نیروهای سرکوب ، احضارها - بازداشت و زندان کشاندن ها و اخراج ها و بیکارسازی و حتی تبعید ، همه موانع را در این وجوه دید یا گفت و گیرهای دیگری نیز در این موانع تراشی عمل می کنند ؛ جای دارد که همه این موانع بدون کمترین چشم پوشی به عینه درسطح جنبش بازتاب یابد تا الزامی برای تقویت همگرایی ها درسطح جنبش مطالباتی سال پیشروی در اول ماه مه امسال ۱۴۰۱ بیش از پیش تجلی پرشکوه خود را به نمایش گذارد . چه نیک گفته است، ابوالقاسم لاهوتی: بهر آزاد شدن ، در همۀ روی زمین از چنین ظلم و شقا چارۀ رنجبران، وحدت و تشکیلات است


حکومت جمهوری اسلامی، احضارروزانه‌، بازداشت و زندان فعالان کارگری و اجتماعی را دردستورکارخود دارد. هم صف شدن زندان سیاسی ازفعالانی مانند: اسماعیل عبدی، اسماعیل گرامی، سپیده قلیان، آتنا دائمی، زینب جلالیان، نسرین ستوده، کیومرث سلوکی، عثمان اسماعیلی و محمود صالحی و بیشمارانی دیگر که نام شریف‌شان، فهرست بلند بالایی خواهد بود، نشانه‌ی امنیتی کردن جامعه در دوران انتصابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است. درجامعه‌ی ما چند رخداد بزرگ اجتماعی وسراسری درجنبش ضد استبدادی ۸۸ و جنبش عظیم توده‌ای دی ۹۶ وتحرک بزرگ مردم درآبان ۹۸ مشروعیت و قدرقدرتی نظام را به چالش کشید، اصطلاحاً شاخ نظام را شکست؛ به دیگرسخن، آنگاه که مردم درخیابان‌ها فریاد کشیدند: «اصلاح‌طلب، اصول‌گرا، دیگه تمومه ماجرا» نظام دریافت که مردم درصدد این هستند که راه پیشروی آنان را تنگ و تنگ‌تر کنند. این شد که حاکمیت نیز، شمشیرازنیام برکشید وبه قتل، احضار، زندان و تبعید فرزندان مردم و سرکوب گسترده‌ی جنبش‌های مطالبه‌گر درسطح جامعه برآمد.


رخداد مرگ دوکارگرجوان معدن کار،درمعدن طزره دامغان ازسلسله معادن چهارگانه البرزشرقی، انگاری همه موجودیت موفقیت آمیزاول ماه مه ، یازده اردیبهشت سال ١۴٠٠ را سیاه وکدرنمود. در ابتدای این یادداشت ، این پرسش اساسی مطرح است : چه عاملی مرگ دو کارگر معدن طزره را در روز تعطیلی اول ماه مه در شرایط جامعه ایران معنی می بخشد ؟ پاسخ اینستکه چرا باید کارگر در روز تعطیلی اول ماه مه، روزهمبستگی بین المللی طبقه کارگر، برسرکارباشند تا جان بسپارند وخانواده و جامعه ای را داغ دارخود سازند؟


تقریبا روزی نیست که صدای زحمتکشان دیروز و معترضان امروز یعنی بازنشستگان سر فراز را در این جا و آن جای جغرافیای اعتراض ایران نشنویم . سیمای آتش زنه بازنشستگان نه فقط دربازنشستگان تامین اجتماعی - نیروی لشکری و کشوری بلکه بازنشستگان کارگری- فرهنگی- فولادی- معدنی وبازنشستگان سخت وزیان آور متجلی است . این نیروها گاها توامان و و گایه بشکل مشخص این جا وآنجا کف خیابان را نه تنها درکلان شهرتهران و یا درسطح استان های آذریایجان - اصفهان - مشهد - شیراز - کرمانشاه - کرمان - اهواز - بلکه درکرج - قم - قزوین - اراک - یزد - رشت - ایلام - خرم آباد - بجنورد- شوش دانیال و هفت تپه - کاشمر - نیشابور- بهشهر مازنداران - نوشهر - شوشتر- اندیمشک - زنجان - دزفول و.... به پیکاربی امان خود درسرما وگرما، برف وباران به نمایش درمی آورند!.


دفتر اعتراضات سال ۱۴۰۰ در پایان سال گذشته با کشاکش جرقه‌های اعتراضی و اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زن و مرد در حمایت از اسماعیل عبدی، معلم زندانی، درون زندان‌ها و در نقاط مختلف کشور گشوده شد و با آغاز تعطیلی نوروزی، در روزهای تعطیل، اعتصاب کارگران هفت تپه در شوش و اعتراضات فرهنگیان،بازنشستگان و ضربآهنگ فرارویی به اعتراضات و اعتصاب گسترده‌ی سراسری در اول ماه مه ۱۴۰۰ را در ادامه‌ی «اعتصاب نوروزی آغاز قرن» درون زندان‌ها تشدید کرده است!


سال ۱۴۰۰ را هم «حضرت آقا» با شعار «تولید، پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها» نامگذاری کرد. این همه آوازها از «حضرت» است! چند سالی است که خامنه‌ای با نامگذاری نوروزی هر سال به زعم خود، خط فعالیت و اهداف آن سال را مشخص می‌کند؛ به‌عنوان مثال سال ۱۳۹۶ با شعار: «اقتصاد مقاومتی ، تولید و اشتغال» و سال بعدتر ۱۳۹۷ را با عنوان سال «حمایت از کالای ایرانی» خواند. سال ۱۳۹۸ را نیز سال «رونق اقتصادی» معرفی کرد و سال ۱۳۹۹ را نیز سال «جهش تولید». اگر از آسمان سنگ شرر و فتنه ببارد، این عجوزکان از قرون و اعصار رها شده، همان می‌نمایند که هرسال در نوترین روز سال بر منجنیق فتنه می‌بارند و مشت بر سندان می‌کوبند تا لاطائلاتی را به نام پیام نوروزی با نامگذاری مهریه‌ی بهبود اقتصادی تحویل مردم دهند و دیگرهیچ.


در مجله‌ی روزشمار کارگری دوهفته‌ای پیش‌روی، افزون بر هفده (۱۷) خبر از فعالیت‌های گروهبندی‌های گوناگون معلمان، عمدتاً آموزشیاران نهضت سوادآموزی را در کنار دیگر گروه‌های معلمان مانند: مربیان پیش دبستانی، معلمان نیروهای رسمی، نیروهای غیر رسمی، نیروهای موظف، نیروهای غیر موظف، معلمان حق‌التدریس، معلمان خرید خدمت، معلمان شاغلِ حق‌ التدریس، حق‌التدریس آزاد، سرباز معلمان، مدرسین طرح امین، مدرسین قرآن، معلمان باز نشسته‌ی حق‌التدریس و... را می‌توانید بخوانید. این همه عنوان و دسته‌بندی کردن معلمان، ناشی از کمبود شدید معلم و ترس از خالی ماندن کلاس‌های درس، خاصه در دوره‌ی همه‌گیری ویروس کُووید ۱۹ است.


در حالی که کمتر از ۵۰ روز تا آغاز سال ۱۴۰۰ باقی مانده است، قلب لایه‌های گوناگون اردوی میلیونی کارگران درباره‌ی تعیین نرخ دستمزد برای سال پیش‌رو، همچنان پُرتپش می‌زند. عقب ماندگی حقوق‌های عقب افتاده از یک سو و مشکلات زندگی و دوران طاقت فرسای کرونایی و بیکاری میلیونی، فروریزی نظام تولید و بحران اقتصادی حاکم برجامعه، از سوی دیگر باعث شده تا این نگرانی هر روز بیشتر از روز گذشته دهن باز کند....


امروز و در دل مرگ آفرینی ویروس کووید ۱۹ در سراسر کشور، بی سیاستی حاکمیت و اعمال سیاست‌های نابخردانه‌ی شخص اول نظام، در مقابل واکسنه کردن جامعه ما شاهد تکانه‌های وسیع و گسترده‌ی اعتراضات سریالی در جای جای کشور طی هفته‌های اخیرهستیم. ازجمله: تحرکات سریالی پرستاران و کارکنان بیمارستان‌ها، دوشنبه‌های کشاورزان اصفهانی، تحرکات سریالی کارگران شهرداری‌ها در برابر پیمانکاران، اعتراضات سریالی کارگران سهام عدالت کشور، اعتصاب کارگران پتروشیمی سنندج، اعتراضات سریالی کارگران راه آهن، اعتراضات سریالی کامیونداران در جای جای کشور، اعتراضات روستائیان به حقابه، تحرکات دور تازه کارگران هپکو، از رمق نیافتادن حرکات کارگران نیشکرهفت تپه، تحرکات سریالی کارگران پالایشگاه‌ها و آغاز حرکات کارگران و کارکنان نفتگر... مجموعه‌ی این اعتراضات رو به گسترش نشانگر آن‌است که نیروهای مطالبه‌گر دریافته‌اند که: «فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون» و تداوم اعتراضات در خیابان اسن که پاسخگوی حق آنان در دوران سخت کرونایی‌ست.


روزشمار کارگری هفته طی هفته های گذشته تا به امروز تمامی تحرکات بازنشستگان را بازتاب داده است. گروههایی از بازنشستگان مطالبه گر با همه مشکلات جسمی و کبّرسن، در شرایط کرونایی تا به امروز در بیش از بیست شهر به خیابان آمده اند و بر مطالبات خود تاکید کرده اند و با طرح شعارهایی نظیر «فقط کف خیابان / به دست میاد حق مان!» صراحت داده اند که اعتراضات سریالی را همچنان تا رسیدن به مطالبات شان ادامه خواهند داد. درست به همین دلیل است که برابر برخی گزارش ها، برخوردهای امنیتی و تهدیدات و تلاش های عوامل وابسته به این نیروها برای ایجاد تفرقه در میان بازنشستگان بیشتر شده است. هم سرکوبگران، هم بازنشستگان و هم سایر گروههای هم سرنوشت با بازنشستگان تامین اجتماعی، از ظرفیت هایی که مطالبه گری سریالی و فرصت های همگرایی ایجاد می کند، شناخت کافی دارند.


پرستاری به عنوان یکی از دشوارترین شغل‌ها، بعد از کرونا سخت‌تر هم شده است. پرستاران بمثابه کادر درمان در صف اول مقابله با ویروس کرونا قرار دارند. تصاویر بالا از دل تصاویر اخبار روز شمار کارگری هفته و خبرهای مربوط به پرستاران، ترافیک خبری ویژه‌ای از این نیروی سخت کوش جامعه ما در دوران سخت و پُرتعب کرونایی را نشان می‌دهد. برپایه‌ی گزارشات مندرج در روز شمار هفته، در دوره‌ی اخیر پرستاران به اشکال گوناگونی مانند: تجمع در محیط کار، ارسال نامه‌ی اعتراضی، تهیه‌ی طومار، راه‌اندازی پویشِ «اجرای قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری» و اعتراض خیابانی، مشکلات خود را عنوان کرده‌اند، اما علیرغم وعده‌هایی‌که به آنان داده‌اند، مطالبات آنان همچنان بی پاسخ مانده است و مقامات مسئول نظام جمهوری اسلامی، خواسته‌های این نیروی رنج و کار جامعه‌ی ما را خاصه در شرایط کرونایی، بی توجه و تعارف به یکدیگر پاس می دهند تا پاسخ قانع کننده و کاربردی و کارساز به پرستاران آنان نداده باشند.


.... در طول اعتصاب طولانی مدت کارگران نیشکر هفت تپه، مجموعه دیدارها و دخالتگری نمایندگان کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، تدارک جلسات مختلف در مجلس اسلامی، تحقیق و تفحص دیوان محاسبات، به‌عنوان بازوی نظارتی و اصلی مجلس اسلامی ، دخالت سازمان بازرسی کل کشور، روشدن پرونده‌ی مفاسد اقتصادی کارگزاران نیشکر هفت تپه (اسدبیگی‌ها و رستمی‌ها و همپاله‌گی‌های آنان) در دستگاه قضایی، جابجایی در سطح مسئولین سازمان خصوصی سازی، کشاندن پای نمایندگان دولت به این موضوع در کنار استاندار خوزستان (غلامرضا شریعتی) و سر انجام دخالتگری «هیئت داوری» نشان داد که سه قوه سیاست گذار (دولت، مجلس و قوه قضایی) همه دست اندرکارند تا این در برهمان پاشنه بچرخد و هیچ گرهی از مشکلات کارگران وا نشود!


درایران و خارج از ایران، بازنشستگان جزء گروههای فراموش شده جامعه مزد و حقوق بگیران هستند. برآنم تاکید بورزم؛ بازنشستگان امروز، کارگران، معلمان و مزدبگیران دیروزند تا نشان بدهم که درشرایط امروزین زندگی شان که باید دوران استراحت و آسوده گی باشد، همچنان درکارند تا به قول و قرارهای لازم خود دست یابند.....


.... در پهنه‌ی رودررویی‌ها از آن‌روز تا کنون، این خیل وسیع جمعیت ۹۹ درصدی جامعه‌ی ما یعنی کارگران، معلمان، پرستاران، سایر مزد بگیران جامعه مانند بازنشستگان کشوری، لشگری و فرهنگی و بازنشستگان «مشاغل سخت و زیان آور» امروز که کارگران و کارمندان دیروزند به همراه خانواده‌هایشان و حتی بیکاران امروز که کارگران دیروزاند، دانشجویان و فارغ التحصیلان، عملاً به دشوارترین شکل ممکن روزگار می‌گذرانند. دشواری زندگی و معیشت این جمعیت میلیونی، امروز در تمامی زمینه‌ها خود را در وضعیت کارگران قراردادی و روزمزد، خاصه کارگران ساختمانی و دست فروشان، زنان سرپرست خانواده که در متروها دستفروشی می‌کنند، باربران و کولبران با بسته شدن خطوط مرزی خطه کردستان و کودکان کار، نیروی وسیع زحمتکشان روستایی و مشکلات تولید آنان... همه و همه خود را نشان داده است. به گونه‌ای که پیگیری گزارش‌های نوشتاری و تصویری آن در سطح شبکه‌های مجازی استخوان خرد می‌کند!....


دادگاه میرعلی اشرف عبدالله پوری‌حسینی، رئیس سابق سازمان خصوصی سازی در دست انجام است. در وارسی کاسبکاران اقتصادی طی یک و دو سال اخیر ما شاهد دادگاه فرمایشی و نمایشی بابک زنجانی با قاضی مقیسه - اکبر طبری، معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه‌ قضائیه به ریاست قاضی بابایی - دادگاه پرونده هفت تپه اسدبیگی و شرکاء به ریاست قاضی مسعودی مقام و ... دادگاه اخلال ارزی ۶۰ میلیون یورویی و غیره را شاهد بوده ایم. همه این دادگاهها در پیکره بی در و پیکر دستگاه قضایی اسلامی - غیر از مورد زندان بلند مدت تراشیدن برای اکبر طبری که از قول غلامحسین اسماعیلی آمده است :« محکومیت اکبر طبری به ۵۸ سال و ۹ ماه و ۲۰ روز حبس و هزار میلیارد ریال جزای نقدی، در صورت قطعی شدن دادنامه، براساس قانون مجازات اشد ۳۱ سال حبس قابل اجرا است» - بقیه تا به امروز بی نتیجه مانده است . در این میان تنها فعالان معلم - کارگر - زنان - دانشجویان - دبیران کانون نویسندگان و مدافعین محیط زیست و اقلیت های ملی و مذهبی نظیر ( بهائیان و دراویش ) مستوجب مجازات و زندان و در بدترین وضعیت به شلاق کشاندن حق خواهی کارگر شناخته شده پارس خودرو داود رفیعی و مجازات اعدام فعال رسانه ای و مسئول کانال تلگرامی "آمدنیوز"، روح الله زم را شاهدیم.


۷۴ ضربه شلاق برگرده‌ی کارگر اخراجی داود رفیعی؛ این است رأفت و عدالت دستگاه قضایی در حاکمیت ضد کارگری جمهوری اسلامی ایران! انتشار تصویر رد خونین شلاق‌ها بر پشت نحیف کارگر، امروز و در سطح شبکه‌های اجتماعی از داود رفیعی، مرد سال ساخته است. کافی است نام "داود رفیعی" را در گوگل جستجو کنید و آنگاه نفرت مردم را که تاوان این عمل سراسر ننگین و ضد تاریخی نظام در ماه آذر است، را ببینید. از منظر جامعه و جنبش آزادی‌خواهی ایران در داخل و خارج از کشور، این جنایت قرون وسطایی به نشانه‌ی انتقام سخت آمران و عاملان جمهوری اسلامی بر بدن کارگر مبارز پارس خودرو، که تنها به دلیل فعالیت صنفی و در اعتراض به حکم اخراجش صورت گرفته است، نفرت و خشم همگان را برانگیخته است.


مدخل بحث: این پرسش اساسی برای جامعه‌ی کارگری و بیکاران سرگردان ما مطرح است: تکلیف میلیون‌ها نفری که به دلیل رکود اقتصادی از انتهای سال گذشته تا به امروز، گروه گروه بیکار شده‌اند یا خواهند شد، چیست و چه کس و کسانی پاسخگویند؟ دستیابی بدین پاسخ به کنکاش خبرهای روزشمار کارگری هفته انجامید که با هم مروری بدان خواهیم انداخت. ایران امروز به مرحله‌ی سوم پیشرفت اپیدمی کووید ۱۹ رسید و این ویروس همواره در جای جای کشور مرگ می‌آفریند و همین مرگ روزافزون، حاکمیت اسلامی و دولت روحانی را بعد از دوره‌ی طولانی مقاومت مقابل ویروس، سرانجام آنچه از شهر مقدس قم به دیگر شهرها سرازیر شده بود و پذیرش «مرگ حق است» و به هیچ گرفتن زندگی مردم، برآن داشت که در برابر بحران عظیم و فلاکت بار اقتصادی عقب نشینی کنند و به نوعی بعد از وضع برخی جریمه تراشی‌ها و نتیجه نگرفتن از آن، سرانجام مردم را طی بخشنامه‌ای به خانه نشینی وا بدارند.....


آزادی فعالان دستگیرشده و زندانی، بازگشت به کار پانزده تن از کارگران اخراجی و اعلان تعیین تکلیف با اسدبیگی و شرکاء و حدت گرفتن اخبارمربوط به صنعت نیشکرهفت تپه، برآنم داشت کارنامه‌ی طولانی مدت اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه، از خرداد ماه ۱۳۹۹ به این سو، خاصه در برابر آنچه طی دو ماه مهر و آبان کارگران هفت تپه روزانه به شکل ناباورانه‌ای با آن مواجه بودند را موشکافانه‌تر و بر پایه‌ی مواضع سندیکای نیشکرهفت تپه، به‌مثابه‌ی تشکل پایدار و مستقل در جنبش اتحادیه‌ای ایران - که تبلور مواضع آنان را می‌بایست در کانال تلگرامی سندیکای هفت تپه دنبال کرد – پی‌گیری و مطرح کنم. دراین میان تلاشم برآن‌ست‌که فرایند پیشرفت این مبارزات و تأثیرآن‌را در مقابله با سیاست خصوصی سازی بر کل جنبش کارگری ایران مورد داوری همگانی قرار دهیم.


آنچه در صحنه‌ی عمومی جامعه‌ی ما دیده می‌شود، نشانگر این است که بحران عمومی کشور از فاجعه عبور کرده و به طرف یک چیز عجیب وغریب در حال پیشروی است. اینکه مردم تا کجای کار تحمل کنند و کی و کجا خود را سازمان بدهند، نقشه‌ی پیش روی ماست؛ شاید همچو آبان ماه ، آبانی دیگری از راه برسد. آن روز دیر نیست!


دراین روزهایی که کرونا در داخل ایران و زندان‌های کشور بیداد می‌کند. برای آزادی هر کارگر مطالبه‌جو و فعال اجتماعی و فرهنگی عدالت طلب که حقوق خود را مطالبه می‌کند، آنگاه که بازداشت می‌گردد، میلیون‌ها تومان وثیقه می‌گیرند یا وقتی می‌خواهند بر حقوق ناچیز کارگران و کارمندان عادی مالیات ببندند، با طرح دو فوریتی و به سرعت نور آن را تصویب کرده و به مرحله‌ی اجرا می‌رسانند. اما برای صاحبان سرمایه، خواه مالکان خانه‌های خالی باشند و یا حجره‌دارانِ کلان و... چندین دوره بررسی می‌کنند اما در نهایت سعی می‌شود آن را به فراموشی بسپارند. یک نمونه گرانی مسکن مهر، که «گرانی مسکن» همچنان رکورد می‌زند. ایلنا از گزارش اخیر وزارت مسکن و شهرسازی خبر داده که نشان می‌دهد که از ابتدای ۹۷ تا تابستان ۹۹، قیمتِ مسکن حدود ۵۰۰ درصد رشد داشته است؛ محاسبات رسمی نشان از افزایش ۱۱۰ درصدی قیمت مسکن در یک سال گذشته دارد و همه داده‌ها موید عمق فساد موجود است. تناقض آپارات موجود، برای پیشرفت کار خود قانون می‌سازد. مثلاً از منظر اینان، تراکم فروشی قانونی است. میلیون‌ها مترمربع هوای عمومی تهران را می‌فروشند که برج‌ها و مجتمع‌های آنچنانی بسازند و قانونی است ولی حاضر نیستند یک متریا نیم متر زمین در خیابان را در اختیار یک دست فروش قراربدهند و غیرقانونی است. راست هم می‌گویند غیرقانونی است و سدمعبر... به عبارتی تو می‌توانی هزار متر هوا را با پرداخت پول به شهرداری به اشغال خودت در بیاوری.


درباب بحران مسکن؛ اگربخواهیم بی تعارف صحبت کنیم، این کلاف سردرگم نیزبه مانند همه‌ی آنچه که درعرصه‌ی اقتصاد ایران می‌گذرد مافیای خودش را دارد. دولت قانونی را به عنوان مالیات برخانه‌ی خالی تصویب کرده، اما به گفته‌ی دکتر حسین راغفر اقتصاددان، اراده‌ای برای اجرای آن ندارد: «مافیای مسکن در مجلس هم رخنه دارد که این افراد اجازه نمی‌دهند مالیات برخانه‌های خالی به اجرا برسد و به بهانه‌های مختلف دراجرای آن سنگ اندازی می‌کنند». به گفته‌ی راغفرورود بانک‌ها به عرصه‌ی ساخت و ساز ملک به عنوان یک سرمایه گذاری، موجب قفل شدن منابع بانکی شده و همین مسئله و نبود پول یکی از اصلی‌ترین عوامل رکود بازارمسکن است.


بحران مسکن در برابر بساز و بفروش‌های در مقیاس بزرگ و آرشیتکت‌ها و مهندسان سازه‌ای که به دستگاه پول سازی وابستگی تقریباً مطلق دارند، مدام راه حل و نسخه‌ی ناپیچیده می‌پراکنند که ای بابا ما خانه کم داریم و این است علت افزایش قیمت و تب آلودگی بازار مسکن و این درحالی‌ست‌که «حدود دو میلیون و ۵۰۰ هزار واحد مسکونی خالی در کشور وجود دارد، حال اگراین مساکن با وضع مالیات برخانه‌های خالی به درستی ساماندهی شود، می‌توان بازار پرتلاطم مسکن را مدیریت کرد.»


بحران مسکن بدون تغییر ریل اساسی اقتصاد ایران و پایان دادن به سیاست های نئولیبرالی و تاخت و تاز «باز آزاد» و «دست نامرعی» آن، بدون برچیدن بساط حاکمیتی که پاسدار اصلی رویکرد بحران زده کنونی است، بدون درهم شکستن بورژوازی مستغلات و بیرون کشیدن مسکن از بازار دلالی و سوداگری و تبدیل آن به وزنه ای برای احیای اقتصاد و افزایش اشتغال از طریق تولید مسکن اجتماعی، بدون قدرت متشکل بی خانمان ها و بدمسکن ها، اجاره نشین ها در قالب اتحادیه های مستقل نیرومند، نه تنها حل نخواهد شد که سلب مالکیت مسکن گسترده تر، خشن تر و پیامدهای مخرب آن بربافت اجتماعی دامنه دارتر خواهد بود....


بحران کرونا و تعطیلی مراکز آموزشی یا آنلاین شدن این مراکز، غیررسمی‌کاران در حیطه ی آموزش را از امرارمعاش ثابت محروم کرده است؛ دراین شرایط، حقوق معلمان رسمی پرداخت می‌شود اما بسیاری ازنیروی کارشاغل درحوزه ی آموزش ازدریافت دستمزد ودرآمد بازمانده‌اند. مربیان مهدکودک‌ها یکی از این گروه‌ها هستند. با بسته شدن مهدکودک‌ها به خاطر کرونا، چند هزار مربی شغل خود را از دست دادند واین مراکز تا آستانه ی ورشکستگی پیش رفتند. مربیان مهدکودک‌ها به امید اینکه نمایندگان مجلس فکری به حال آن‌ها کنند، مقابل مجلس تجمع کردند. سازمان دهندگان این مجموعه که چندین سال سابقه‌ی کاردارند، خواستار جذب در سیستم آموزش و پرورش هستند؛ آنها از بلاتکلیفی شغلی به ستوه آمده و می گویند: « در حال حاضر جذب ما مربیان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد؛ ما کاردیگری به جز تدریس بلد نیستم و با شرایط فعلی، در تامین نان شب خود درمانده‌ایم.»




با همه تلاش‌هایی که فعالان حقوق کودک طی این سال‌ها داشتند و هزینه‌ی بس سخت بیکاری از کار، دستگیری و زندان و تبعید را به جان خریده‌اند، همچنان قانون منع کار کودک درعمل هیچ جایگاهی ندارد و کمترین امیدی به تغییر، در شرایط موجود نیست. مگر اینکه در سلسله اقدام جنبش توده‌ای و با به‌پا خاستن همه‌ی کنشگران اجتماعی، چهره‌ی شهر را از وجود کودکان زباله‌گرد پاک کنیم. تا زمانی که این نشود، مافیای شکم پرست و دست‌های توطئه‌گر، دلالی و واسطه‌گری با سودجویی تمام ازهرمنفذ و سوراخی، آیه و فتوای آیتی نوخاله، سود می‌جویند و به کثیف‌ترین شکل ممکن به دور از چشمان جامعه در نبود رسانه‌های مستقل از کودکان خیابانی وکار، این نیروی برده دارانه، ارزان و خاموش بهره‌کشی خواهند نمود. اما در برابر کارگران شهرداری‌ها، همان‌گونه که پیش‌تر آوردم، هیچ راهی جز ادامه اعتراض و اعتصاب و سازمان‌دهی سریالی اعتراضات به پهنه‌ی محلات شهرها و گره خوردن با مردم پیرامون، ضمن طرح مشکلات خود از وجود پیمانکاران، اتحاد و به‌ هم پیوستگی تحرکاتشان با استفاده از ظرفیت‌های جدید شبکه‌سازی در اینترنت، به هم پیوسته‌شدن ها و با افزایش دامنه‌ی آن، تأثیراعتراضات خود را نیزبیشترازپیش سازند. دست‌یابی به این مهم برای رفتگران زحمتکش در شرایط فعلی ممکن است.